عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به سلامتی رفیقی که از پشت خنجر می خوره بر میگرده می گه اشکال نداره رفیق میدونم اشتباهی بود

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 72
بازدید دیروز : 65
بازدید هفته : 480
بازدید ماه : 137
بازدید کل : 178299
تعداد مطالب : 144
تعداد نظرات : 136
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

آمار مطالب

:: کل مطالب : 144
:: کل نظرات : 136

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 72
:: باردید دیروز : 65
:: بازدید هفته : 480
:: بازدید ماه : 137
:: بازدید سال : 1816
:: بازدید کلی : 178299

RSS

Powered By
loxblog.Com

داستان کوتاه بهترین شمشیرزن
جمعه 16 خرداد 1393 ساعت 13:4 | بازدید : 453 | نوشته ‌شده به دست سوار تنها | ( نظرات )

جنگجويي از استادش پرسيد: بهترين شمشيرزن کيست؟


استادش پاسخ داد: به دشت کنار صومعه برو.


سنگي آنجاست. به سنگ توهين کن.


شاگرد گفت: اما چرا بايد اين کار را بکنم.سنگ پاسخ نمي دهد.


استاد گفت: خوب پس با شمشيرت به آن حمله کن.


شاگرد پاسخ داد: اين کار را هم نمي کنم. شمشيرم مي شکند.


و اگر با دست هايم به آن حمله کنم, انگشتانم زخمي مي شوند، و هيچ اثري روي سنگ نمي گذارند.


من اين را نپرسيدم. پرسيدم بهترين شمشيرزن کيست؟


استاد پاسخ داد:


بهترين شمشيرزن به آن سنگ مي ماند، بي آنکه شمشيرش را از غلاف بيرون بکشد، نشان مي دهد که هيچ کس

نمي تواند بر او غلبه کند!





:: برچسب‌ها: داستان بهترین شمشیرزن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تعداد صفحات : 6
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد